Weapons and Combat in the Shahname: An exhibition titled "Weapons and Combat in the Shahname" was held by the Cultural Institute of Bonyad in Tehran, Iran from January 15-25, 2013. Dr. Manouchehr Moshtagh Khorasani acted as a consultant for this exhibition, which showed a number of old miniatures of the Shahname and a selected number of Persian arms and armor:
به نام خداوند کیهان و گردان سپهر
برگزاری نمایشگاه رزم و رزم افزار در شاهنامه
شاهنامه فردوسی حکایت گر جنگ های افسانه ای پهلوانان نامدار ایران وتوران وروایتگر نبردهای دلیران سرزمین اسطوره ای ایران زمین، ازمهمترین منابع شناخت انواع رزم افزارهای ادوارمختلف ایران باستان، بویژه دوره های پارتی و ساسانی به شمار می آید. دراین نظم حماسی؛ میادین جنگ، شیوهها و تاکتیکهای رزمی و انواع ادوات نبرد و رزم، به شیوه ای ماهرانه وبی بدیل توصیف شده است، چنانکه گوئی در میدان رزم سرگرم ستیز با دشمن بدخو و بد سیرت وصورت، دست در پنجه انداختی و برای به زانو در آوردن وی درگیرتلاشی مضاعف گشته ای و در تصور و خیال، لباس رزم به تن کرده و گرزی گران برسر خصم فرود آوردی و از این پیروزی به خود افتخار میکنی.
قریه باژ از ناحیه تابران زادگاه این شاعرپر آوازه است که به سال 329 هجری پا به عرصه وجود نهاد. وی معاصر سلطان محمود غزنوی است؛ در این دوره به نظم کشیدن حماسههای ملی، به اوج خود رسید. نگارش شاهنامه از سال 370 هجری آغاز، و نزدیک به 30 سال به طول انجامید. در شاهنامه سه موضوع متفاوت اساطیری، پهلوانی و تاریخی و یا به تعبیری دیگر وقایع دوران پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان بیان شده است. تورانیان قبیلهای از آریائیهای قدیم اند، که از سطح تمدنی و فرهنگی پائین تری نسبت به آریائیها (ایرانیان) مقیم فلات ایران بر خوردار و شیوه زندگی همچنان صحرانشینی و بیابانگردی بوده است. مشهورترین و شناخته شده ترین فرد تورانی در شاهنامه، افراسیاب است که داستان جنگهای او با پادشاهان پیشدادی و کیانی را فردوسی به بیانی شیوا و زیبا توصیف کرده است که در بسیاری از موارد با مندرجات اوستا انطباق دارد. تورانیان تحت رهبری افراسیاب و سپس ارجاسب به جنگ با آریائیهای ایران زمین هم دست یازیدند. در مقابل این تهاجمات، ایرانیان بلخ، خوارزم، پارت و سند نیز دولتی بزرگ تحت حکومت شاهان کیانی تشکیل دادند، و اقدام به جنگهای منظم با تورانیان نمودند. این جنگهای ایرانی – تورانی نیز که بخشی از حماسههای گذشته ایران را تشکیل میدهد، در شاهنامه جاودانه شده است.
عدهای از محققین منابع اصلی شاهنامه فردوسی را علاوه بر خداینامه، شاهنامه ابومنصور محمدبن عبدالرزاق، اخبار رستم، ترجمهای از اخبار اسکندر، نسکهایی از اوستا و بالاخره خوتای نامگ (همان خداینامه) و کارنامک اردشیر بابکان معرفی نمودهاند. فردوسی بین سالهای 411 تا 416 درگذشت.
شاهنامه واشارات آن در مورد رزم و رزم افزار و آلات معرفی شده در جای جای این نظم،اداره خزانههای موسسه فرهنگی موزههای بنیاد (خزانه جنگافزار) را بر آن داشت، تا باهمکاری دکتر مشتاق خراسانی (کارشناس سلاح خاورمیانه با تکیه بر ایران)، بنیاد نیشابور و معاونت پژوهشی دانشکده فرماندهی ستاد آجا اقدام به برپائی نمایشگاهی تحت عنوان "رزم و رزم افزار در شاهنامه" در تاریخ 26 دی ماه سال 1391؛ مصادف با جشن بهمنگان در محل ساختمان دفینه واقع در بلوار میرداماد – خیابان دفینه، نماید. در این نمایشگاه 16 عدد نقاشی شاهنامه ای؛ با عناوین نبرد رستم و سهراب، به جنگ آمدن پیران ویسه به لشگرگاه ایرانیان، داستان نبرد طلخند و گو ، کشته شدن سهراب به دست رستم، کشتن اغریرث، جنگ ایران و توران ، نبرد رستم و افراسیاب، نبرد داراب، نبرد رستم با دیو سفید و بالاخره نبرد رستم و اسفندیار به نمایش در خواهد آمد. همچنین 3 ظرف سفالین با نقوش رزم، یک عدد کاشی با تصویر مجلس بهمن و فرامرز، یک تخته قالیچه با تصاویر پادشاهان پیشدادی و کیانی و 50 قبضه رزم افزار، که نام آنها در شاهنامه قید شده است به معرض نمایش گذاشته خواهد شد. بازدید از این نمایشگاه همه روزه از ساعت 8 الی 18 برای عموم علاقهمندان آزاد است. جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفنهای 88880108 و88777561 ، تماس حاصل فرمایید.
|
||
|
||
|
||
شهداد حیدری - نگار پاكدل : | ||
در شاهنامهي فردوسي نام بيش از ٧٠ گونه جنگافزار آمده است؛ جنگافزارهايي كه با پديد آمدن سلاحهاي گرم و شيوههاي نوين نظامي، به بايگاني تاريخ سپرده شدهاند. با اين همه،
يادآور روزگاران سپري شدهاي هستند كه جنگجويان و پهلوانان، با تيغ و ژوبين و كوپال، آزمونهاي دشوار جنگي را پشت سر ميگذاشتند، يا بهدست هماوردان از پا ميافتادند. ديدن پارهاي از آن سلاحها در
«نمايشگاه رزم و رزمافزار در شاهنامه» روزنهاي به سوي جهان پُر جنب و جوش و آكنده از كشاكشها و نبردهاي شاهنامه است. اين نمايشگاه كه از سوي ادارهي خزانههاي موسسهي فرهنگي موزههاي بنياد مستضعفان از
٢٦ دي ماه برپا شده است، تا ٦ بهمن چشمبهراه بازديدكنندگان است.
|
با ديدن موزه، در نگاه نخست، شمشيري ساساني ديده ميشود كه وارون همهي شمشيرهايي كه ديدهايم، خميدگي ندارد و راست است. تيغهي اين شمشير از آهن است و از آنرو كه تركخوردگي دارد، از نيام (:غلاف) بيرون آورده نشده و به همانگونهي غلافشده نمايش داده شده است. روي نيام پيكرهاي از ورثرغنه (بهرام) ديده ميشود، كه يادآور اين ايزد جنگاوري است. در پشت نيام شمشير ١٦ دايرهي سيمپيچي شدهي نقرهاي بهچشم ميخورد. اين شمشير بيمانند، در ساليان پاياني ساسانيان، در ديلمان ساخته شده است.
شمشيري بازمانده از روزگار ساسانيان
ورودي نمايشگاه رو به تالاري باز ميشود كه گرداگرد آن را محفظههايي شيشهاي و چندين تابلوي نقاشي
گرفته است. درون محفظهها رزمافزارهايي ديده ميشوند كه هزاران سال در جنگها بهكار ميرفتند. رد و نشان آنها را نه تنها در تاريخ نظامي ايران، بلكه در شاهنامهي فردوسي نيز ميتوان ديد. اما روزگاري كه
سلاحهاي گرم پديد آمد و توپخانههاي دور بُرد و تفنگهاي كوچك و بزرگ، شيوهي جنگها و هماورديها را دگرگون كرد، اين رزمافزارها نيز به يكسو نهاده شدند. اكنون برپا كنندگان نمايشگاه رزمافزار زنگار از
روي يكي از كهنترين و باارزشترين نمونه شمشيرهاي روزگار ساساني گرفتهاند تا فرصتي يگانه براي ديدن آن پديد آيد.
«جواهري» كه ايدهها و برنامههاي پُربارتري براي شناساندن شاهنامه دارد، دربارهي اهميت شاهنامه و شناخت آن گفت: «بايد دربارهي اثر بزرگ شاهنامه كارهاي درخوري انجام داد. من در توس گياهاني را ديدم
كه نام آنها در شاهنامه آمده است. به مسوولان آرامگاه و موزهي توس پيشنهاد كردم كه در اين باره پژوهش كنند. افزونبر اين كه بايد موزهي توس را گسترش داد. اين كاري است كه نه تنها دربارهي شاهنامه و
فردوسي، بلكه دربارهي ديگر چهرههاي ادبي ايران نيز بايد انجام شود.»
بايد كاري درخور بزرگي شاهنامه انجام
داد
پيش از آنكه ديدن ابزارها و رزمافزارهاي ديگر نمايشگاه را ادامه دهيم،
از محمدرضا جواهري، مدير عامل موسسهي فرهنگي موزههاي بنياد، دربارهي برپايي اين نمايشگاه ميپرسيم. اين كه ايدهي آن از كجا آمد و از آرماني كه آنها را براي گردآوري رزمافزارهاي ايران واداشته است.
جواهري ميگويد: «ما در بررسيها و پژوهشهايي كه داشتيم، چنين انديشيديم كه ابزارهاي جنگياي را كه در موزه نگهداري ميشود، بررسي كنيم تا دريابيم كه از اين ابزارها در كجاي شاهنامه نام بُرده شده است.
شناسايي و پژوهش دربارهي آنها كاري بود كه از يكونيم سال پيش آغاز كرديم و سرانجام به برپايي اين نمايشگاه انجاميد. حتا ميخواستيم زيرنويس رزمافزارها را از بيتها و داستانهاي شاهنامه برگزينيم. اما
اين كار براي زمان ديگري گذاشته شد. با اين همه، در كنار شناسايي رزمافزارهاي شاهنامه، بيتها را هم مييافتيم و با هم ميسنجيديم. اين، كار پژوهشگرانهاي بود كه با تلاش بسيار و همكاري با استاداني همانند
دكتر منوچهر مشتاق خراساني، كه پژوهشهاي بسياري دربارهي تاريخ رزمافزارهاي ايران انجام داده است، به سرانجام رسيد.»
سرنيزههاي سه شاخ، معمايي كم و بيش ناشناخته
در ميان رزمافزارهاي نمايشگاه، سرنيزهي ٣ شاخي ديده ميشود كه كاربرد آن بهدرستي شناخته شده نيست. آيا رزمافزاري جنگي بوده است؟ يا ابزاري در دست مردمان باستان براي كارهايي بجز جنگ؟ دشواري اينجاست كه شمار سرنيزههاي ٣ شاخي كه در كاوشهاي باستانشناسي بهدست آمده، اندك است. يافتهها همه، سرنيزههايي است كه ٢ شاخ دارند. نمونهاي كه در نمايشگاه ديده ميشود به نخستين سالهاي هزارهي نخست پيش از ميلاد بازميگردد كه در تپهي سيلك در يك گورستان پيدا شده است.
شمشير فولاد گوهردار، نمونهاي از شمشيرهاي كممانند
فرايند ساخت شمشير فولاد گوهردار آنچنان پيچيده بوده كه هنوز هم كمتر استادي توانايي ساخت آن را دارد. در ساخت اين شمشير بايد درصد آهن و كربن به يك اندازه ميبود. اگر آهن بيشتري در كوره ميريختند، شمشير ترك برميداشت و خراب ميشد. براي همين بود كه از يك كورهي آكنده از كربن و آهن، شايد ٥ شمشير فولاد هم به دست نميآمد. شمشير فولادي گوهرداري كه در نمايشگاه ميتوانيد ببينيد، بازمانده از روزگار صفويه است. اما پيداست كه در روزگاران پيش از آن هم در جنگها و هنگامهها بهكار ميرفته است.
خنجر، رزمافزار آشناي جنگها
در شاهنامهي فردوسي بارها و بارها به رزمافزار جنگي خنجر اشاره شده است. يك نمونهاش چنين بيتي است كه بر روي ديوار نمايشگاه، خوشنويسي شده است: «بريدي به خنجر سرش را ز تن/ جز از خاك و ريگاش نبودي كفن». پژوهندگان، نام رزمافزارها را از روي درازاي آنها برميگزيدند. رزمافزار ٣٦ سانتيمتري و كوچكتر از آن را خنجر ميگفتند؛ از ٣٦ تا ٥٠ را شمشير كوتاه؛ و از ٥٠ به بالا را شمشير بلند. خنجرهايي كه در نمايشگاه ديده ميشود، يكي از روزگار ايلخانان مغول (سدهي هفتم و هشتم مهي) بهجاي مانده و خنجر ديگر در روزگار قاجار ساخته شده است. نقش و نگارههاي هر دو ديدني است و نشان از چيرهدستي استاد سازندهي آن دارد.
شمشيرهايي ساخت صنعتگران ايراني كه به نادرست «تيغ دمشقي» ناميده شدهاند
اشرف حاجي، دربارهي رزمافزارهاي شاهنامهايي كه در نمايشگاه ديده ميشود، ميگويد: «شاهنامه يكي از مهمترين منابع شناخت رزمافزارهاي ايران است؛ به ويژه رزمافزارهاي روزگار ساسانيان. در اين نمايشگاه ميتوانيد تاثير شاهنامه را بر هنرمندان دورههاي گوناگون تاريخ ايران ببينيد. نه تنها رزمافزارها، بلكه بر روي كاشيها، ظرفهاي سفالين و قاليچهها هم نقش و نگارهاي شاهنامهاي ديده ميشود. در شاهنامه از رزمافزارهايي چون گرز هم بارها نام بُرده شده است. ما در خزانهي بنياد نمونههايي از گرز داشتيم و در اينجا به نمايش گذاشتهايم.»
ديدن هر رزمافزار، جنگهاي روزگاران سپري شده و نبردهاي ريز و درشت شاهنامه را به ياد ميآورد. از اشرف حاجي، مسوول خزانهي جنگافزارهاي موسسهي فرهنگي موزههاي بنياد، دربارهي رزمافزارهاي نمايشگاه آگاهيهاي افزونتري ميخواهيم. او ميگويد: «گونهاي شمشير در ايران ساخته ميشد كه تيغهي آن فولاد گوهردار است. اما به اشتباه اين شمشيرها را دمشقي ناميدهاند. چون شمشيرهاي فولادي را از ايران به دمشق ميبُردند و در بازار آنجا به اروپاييها ميفروختند. از همين رو به نام ”تيغ دمشقي“ آوازه پيدا كردهاند. در حالي كه ساخت آنها ربطي به دمشق ندارد و كار صنعتگران ايراني، همانند ”استاد اسداله“ از شمشيرسازان روزگار شاهعباس صفوي، است. گونهاي پيچيده و بسيار باارزش از اين شمشير ساخته ميشد كه تيز و بُرنده و بسيار محكم بود و تا زاويهي ٩٠ درجه خم ميشد. ميگفتند با اين شمشير بُرا، دستمال ابريشم را روي هوا به دو نيم ميكردند! براي همين بود كه آن را دست هر كس نميدادند تنها ويژهي پادشاه و فرماندهان بزرگ ارتش ايران بود.»
كاشي دايرهاي با نقش و نگاري از پهلوانان شاهنامه
بازديدكنندگان نمايشگاه در اين نمايشگاه كاشياي خواهند ديد، كممانند، زيبا و شگفتآور است. شگفتي آن در ساخت دايرهاي كاشي است كه خود نوآوري به شمار ميرود. اين كاشي كه نقشهايي از دو پهلوان نامدار شاهنامه، بهمن و فرامرز، دارد در روزگار قاجار ساخته شده است و لعاب آن شيشهاي است.
ميخواهيد گرز گاوسر شاهنامه را ببينيد؟
در شاهنامهي فردوسي از گرزي نام بُرده شده كه «گاوسر» است. آنهايي كه شاهنامهخواناند، ناچار از خود ميپرسند كه گرز گاوسر چگونه رزمافزاري بوده است؟ پاسخ اين پرسش را در «نمايشگاه رزمافزارهاي شاهنامه» بيابيد. نمونهي ديگر گرزهاي نمايشگاه «گرز گردسر» است. اين رزمافزار را در جنگها بر سر جنگاوراني ميكوبيدند كه رزه و كلاهخود محكمي داشتند. اين گرز كه «گرز ٦ پر» هم ناميده شده، زره را از هم ميشكافت و استخوانهاي هماورد را چنان خُرد ميكرد، كه اگر بخت با او يار بود و جان بهدر ميبُرد، براي هميشه خيال جنگ را از سر بيرون ميكرد!
«چهار آينه»، نام اين رزمافزار را شنيده ايد؟
از رزمافزارهاي ديدني نمايشگاه سلاحي است كه آن را «چهار آينه» ميناميدهاند. شايد كمتر كسي نام اين سلاح را شنيده باشد. چهار آينه صفحهاي فلزي بود از جنس پولاد كه جلو و پشت و پهلوهاي پهلوان را ميپوشاند تا از آسيب تيغ و نيزهي دشمن در امان باشد. «ساعدبند» نيز نمونهي ديگري از رزمافزارهاست كه نام آن گوياي كاربُردش هم هست.
رزمافزاري براي ترساندن دشمن
«بوق» يا «نفير» رزمافزار ديگري است كه در جنگها به كار ميرفت تا دشمن را بترسانند و به واهمه بيفكنند. اين سلاح، «نفير» نيز ناميده ميشد. بارها و بارها در شاهنامه به «بوق» اشاره شده است. آنچه در نمايشگاه ديده ميشود، بوقهاي بازمانده از روزگار زنديه و قاجاريه است. هرچند دور از ذهن است كه در روزگار قاجارها كه سلاحها و رزمافزارها گرم و آتشين شده بود و كار به تفنگ و توپخانه كشيده شده بود، صداي بوق كسي را ترسانده باشد!
شاهان قاجار در كنار شهرياران پيشدادي و كياني!
اين نمايشگاه ديدني تا روز آدينه ٦ بهمن، از ساعت ٨ تا ١٨، در موزهي دفينه (بولوار ميرداماد- خيابان دفينه) برپاست
مسوول خزانهي جنگافزار بنياد، اشرف حاجي، به ما ميگويد كه اين نمايشگاه برپايهي پژوهشهاي دكتر منوچهر مشتاق خراساني شكل گرفته است. او استاد متخصص شناخت رزمافزارهاست كه سالياني است در آلمان زندگي ميكند و كتاب او دربارهي رزمافزارهاي ايران، در سال ١٣٨٧ جايزهي جهاني را بُرده است. اشرف حاجي ميگويد: «همكاري ما با دكتر مشتاق از سال ١٣٨٤ آغاز شد. ايشان ٩ موزهي سلاحهاي ايران را ديدند و كار كارشناسي آن را انجام دادند. اين رزمافزارها از دوران مفرغ تا قاجار را دربرميگرفت. كار مستندسازي ٥٠٠ قبضه از رزمافزارهاي موزهي بنياد را من انجام دادم. سپس عكس سلاحها را به آلمان فرستادم و ايشان كارشناسي كردند. اين كار پژوهشي، زمينهي برپايي «نمايشگاه رزم و رزمافزار در شاهنامه شد.»